نبودت

ساخت وبلاگ

امکانات وب

تو در آیینه ی اتاق من چه میکنی تو نیمه شب در آغوش من چه میکنی مانده ای که با من چه کنی تو واقعا در این خانه چه میکنی این چه بازی است دیگر چرا لبخند میزنی و محو میشوی بیا این سراب پراکنده را ببر من زخمی را باز دیوانه نکن نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 159 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:56

به صف شید واژه ها
سرا پا گوش باشید
هزار بار خط خوردید
فقط یک بار حرف من باشید
بگوید به سرابی که رفته است
چه بگویم که باز بیاید
نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 158 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:56

آسمان آبی پرنده نداشت پرنده آهنی بود و نیش جنگ کودک آواره مقصد نداشت گریه خونین بود و باران مرگ این چه زندگی است که انسان برای انسان ساخت کاش در وجود انسان صلح خانه ای داشت نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 180 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:56

شب قبل شکستن و رفتن***شب قبل رفتن و رفتن***حس و حال ماندن داشت***مثل روز اول اول***شاد و خرم و سرسبزبود***ماندگار و گرم و سرسخت بود***مثل بوسه اول***شب قبل شکستن و رفتن***پاک نمیشود از ذهنم***گر چه بغض و غم دارم***اما مثل روز اول اول****دوست دارم
نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 147 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:56

نه با تو میشود***نه بی تو***نه با منی***نه با خود***دود کن و دودم کن***سیگارم و کورم کن***نه میروی بمیرم***نه هستی جان بگیرم***نه راضیم از توهم***نه خسته ام از تظاهر***چه هستم و چه هستی ***به هم نگو تو مستی
نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 158 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:56

این روزا جنگ بین بد و بدترها است***انتخابات است و دوره دروغ گفتن ها***و قرار است سواری بگیرند چهارپاها***و دزدی کنند بدون ردی از پاها***و با تمام وجود***تپش قلب ما را پاییزی تر کنند***و با تمام قوا***نبض دست ما را بارانی تر کنند***و چهارسال با فامیل به به کنند***و قبر ما را تنگ و تنگ تر بکنند***و من نه میلی برای شنیدن وعده ها دارم***و نه حرفی برای گفتن به امیدوارها دارم***از امروز من کر و لالم***از سیاست و انتخابات بیش از حد بیزارم***و رای برای این نمایش ندارم
نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 171 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 5:36

دوباره برگشت به تنهای روز اول به همان چهره غمگین و پر پر خسته بود از خسته گی روزهای تکراری از این مردن های احمقانه اجباری مدام میگفت اشتباه من کجا بود کار من گریه به گریه وصل کردن نبود خود را شکسته تر از همیشه میدید غم جدایی را بزرگ تر از مرگ میدید ب نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 20:59

الان دقیقا تو حالی ام که نمیدونم چیکار کنم! غصه بخورم، بخندم، بزنم بیرون و گریه کنم... واقعا نمیدونم تو این هفته که حسابی دپرس بودم و دست خودمم نبود از اونجایی که خیلی دوست داشتم و دارم بی اختیار خودکار به سمت نوشتن درباره تو میره! باور کن اینا دی نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 153 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 20:59

خیالاتی نشو تو فکر و خیالم نیستی از اینجا برو ما مال هم نیستیم آن شب غریزه و هوس بود خبری نبود از عشق واقعی اشتباه را اول راه بپذیر که کار از کار گذشت نیست رهایی من خودم هم پشیمانم آن شب باریدم و ندیدی ساعتی مثل مجسمه بی حرکت و بی حرف بودم تو خواب بو نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 161 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 20:59

یک ساعت قبل مرگش همین جا نشسته بود دوست دوست داشتنی یم میخندید و مینوشید کام میگرفت و ورق میزد و بعد سکوت عجیبی گفت هنوزم مینوسی برای او و بعد مکث شیرینی گفتم او مینویسد برای من و با لبخند شیرینی گفت هنوزم دوستش داری و با غروری دلنشین گفتم دوستش دارم نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 151 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 20:59

میان پل هوایی قدیمی مثل بچه هانشست وآرام آرام بغض خاطره های خاکستری شکست درمیان گریه های بی خودبغض بی خودبودکه ناگهان فکرپریدن ازپل درذهنش نشست بلندشدزل زدبه سیل ماشین هابه رفت وآمدتندنورچراغ هادوباردرذهن خودش پریدوخودش راکشت دوبارمیان پل قلب شکسته اش شکست ومردواین سراب تلخ لرزبه جانش انداخت وزانوهایش طاقت جبراین کابوس رانداشت ومثل بچه هازانوزدوخندیدوبالبخندی دلفریت به خانه برگشت
نبودت...
ما را در سایت نبودت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8yadegari945 بازدید : 186 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 20:59